جناب آقای صفار هرندی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ضمن آرزوی سلامتی و طول وزارت برای حضرتعالی، غرض از نوشتن این نامه این است که اخیرا مشاهده می شود عده ای در قالب نماینده مجلس یا خبرنگار و یا دیگر قوالب، با نامه نگاری درصدد هستند تا حضرتعالی را تحت فشار بگذارند. بخصوص آنکه در روز خبرنگار هم هستیم و موقعیت مناسبی است برای تحت فشار گذاشتن وزیری که تا همین اواخر خودش خبرنگار بوده است و به قول معروف فشار خورش ملس است. البته این خیال باطلی است که آنها دارند و افراد معطلی چون اینجانب که می دانند خود شما بیش از بسیاری کسان، دستی به فشار داشته و دارید، به اصول خنثی سازی این قبیل کارها واردید و به قول معروف بیدی نیستید که با این بادها بلرزید.
با این حال از آنجایی که یکی دیگر از اهداف چنین نامه نگاری هایی تاثیر بر افکار عمومی است، وظیفه خود دیدم متقابلا نامه ای بنویسم تا در جهت پشتیبانی از شما روی افکار عمومی تاثیر بگذارم که البته استحضار دارید که این کار فقط محض رضای خدا و ندای وجدان در حمایت از وزرات فخیمه ارشاد و شخص شخیص حضرتعالی است و حتی اگر دست اینجانب در روابط عمومی آن وزارتخانه هم بند نشود، چندان تاثیری بر این احساس وظیفه ندارد ان شاءالله. جناب آقای صفار هرندی اقدامات مفید و سازنده حضرتعالی و همکاران در راستای کمک به روزنامه نگاران و مطبوعات در همین مدت بسیار کوتاه بسیار درخشنده بوده است. بخصوص از این جهت که آنقدر درباره روابط بین المللی جمهوری اسلامی، سابقه صهیونیست ها، ندانم کاری احزاب اصلاح طلب، سفرهای استانی رییس جمهور، ضعف بنیه دفاعی آمریکا، سهمیه بندی سوخت و از این قبیل امور مصاحبه می فرمایید که عملا هیچ وقتی برای رسیدگی به امور مطبوعات و ارائه طرح های نوین ندارید.
به نظر من بزرگترین خدمتی است که یک وزیر ارشادی چون شما می تواند انجام دهد، همین است که برای خودش سرگرمی های دیگری پیدا کند و دائما در پی درست کردن ابروی امور مطبوعاتی نباشد. این طوری امید اندکی نسبت به کور نشدن چشم این بی نوا باقی می ماند!
متاسفانه این خدمت بزرگ شما نسبت به مطبوعات و رسانه های نوشتاری معمولا مغفول می ماند.
آقای صفار هرندی عزیز مطمئن باشید افراد خاصی که با اغراض مشخصی به شما اعتراض می کنند که چرا آزادی مطبوعات وجود ندارد، یا معترضند یا جاهل و یا هیچکدام.
رییس جمهور محترممان اخیرا فرموده اند که "در ایران آزادی تقریبا مطلق است" و من با قاطعیت عرض می کنم "آزادی مطبوعات در ایران دقیقا بصورت مطلق است البته به شرطها و شروطها."
آزادی ظرفیتی می خواهد که همگان ندارند و این طبیعی است که به دست آدم بی ظرفیت چاقوی میوه هم نباید داد چه رسد به تیغ؟
ولی مگر ما روزنامه ای نداریم که آزادانه نقد کند، افشاگری کند، داستان های "ای ول دمش گرم" در مورد نویسندگان و هنرمندان بنویسد و هل من مبارزه بطلبد؟ همه اعتراف می کنند که داریم و نه تنها آزادانه منتشر می شود که حتی وزارت ارشاد به آن کمک می کند. پس این نشان می دهد که همه چیز، آزاد است منتها برای آنهایی که بدانند از این آزادی قلم باید در چه راهی استفاده کرد که بنده خدا را خوش بیاید.
از ما که گذشته است ولی باور کنید وقتی می بینم این نسل جدید با چه ولعی داستان هایی از لهو ولعب بعضی ها را دارند در بعضی روزنامه ها می خوانند ، خیلی لذت می برم چون هم به جای دیدن دی وی دی و ماهواره ، روزنامه خوان می شوند و هم به ضد انقلاب و اپوزیسیون و ملی گراها و اصلاح طلب ها و اصولگرایان اصلاح طلب ضربه می خورد. آن وقت می گویند آزادی مطبوعات نیست!
آقای صفار عزیزم درباره انسداد و فیلترینگ سایت ها هم گوشتان به حرف کسی بدهکار نباشد. البته می دانم اصولا همین طور است و در این دو سال هم به خوبی نشان داده اید که اصل این طور سوسول بازی ها نیستید . ولی بنا به وظیفه تاکید می کنم که فیلترینگ سایت های خبری و خبرگزاری نه تنها هیچ ضرری ندارد، بلکه حاوی سودهای زیادیست که منفعت عمومی دارد.
مثلا همین خود بنده، تا قبل از تشریف فرمایی شما برای استفاده به بعضی سایت های خبری از فیلترشکن استفاده می کردم و هر بار که یکی از دوستان یا اهل خانواده می فهمید که از آن استفاده می کنیم کلی خجالت و می کشیدم و عرق می ریختم و توضیح می دادم که بواسطه شغلم مجبورم که به سایت های خبری خارج از نظام هم سرکشی کنم. ولی کی باور می کرد؟ با این همه با لحن شماتت باری می گفتند: "ای آقا...!"
اما با اقدامات وزارت ارشاد که طی این دو سال به راحتی نرم افزارها و آدرس های فیلترشکن رد و بدل می شود، حتی بچه های فامیل هم به بهانه چک کردن سایت های خبری داخلی و یا وبلاگ هایشان از من فیلتر شکن می گیرند، هیچ جوری هم نمی شود جلویشان را گرفت چون عملا اینترنت به "فیلترنت" تبدیل شده است. آزادی از این بیشتر که به مدد فیلترینگ، باب دسترسی نامحدود باز شود؟ آقای وزیر ارشاد عزیز بدانید و همه بدانند که علی رغم تمام این هیاهوها، خیلی ها مثل من می دانند که شما خیر و صلاح هیچکس را به اندازه خبرنگارها نمی خواهید.
اینهایی که از شما و بسته شدن مطبوعات گلایه می کنند آنقدر غرض می ورزند که حتی در گفته ها و نوشته های خودشان هم چیزهای متناقض بزرگی دارند. از یک طرف دائما نک و نال می کنند که خبرنگاری دومین شغل پر خطر و طاقت فرساست و درآمدش کم است اما از آن طرف می گویند وزارت ارشاد نشریه ما را بسته و ما را بیکار کرده است. یعنی شما یک عده را از شر یک کار سخت و طاقت فرسا و کم درآمد خلاص کرده اید و آنها باز هم گلایه مندند! این در حالی است که اگر هم عده ای حق گلایه داشته باشند دوستان و رفقای شما هستند که همچنان شرایط کارهای سخت و طاقت فرسا را برای آنها فراهم می دارید. خدا به شما و آنها عوض بدهد.
جناب آقای صفار هرندی قربان شما گردم. روز خبرنگار را خدمت شما مجددا تبریک عرض می نمایم و امیدوارم در راه تحقق آرمان تان یعنی "هر ایرانی یک روزنامه" موفق باشید. آینده این راه را بسیار روشن می بینم. طرحی است واقع بینانه که به درستی در حال اجراست به طوری که به زودی هر ایرانی مجبور خواهد بود فقط یک روزنامه را انتخاب کند. زنده باد شما و زنده باد آن روزنامه! ارادتمند فارو